ماجرای تصمیمهای خلع الساعه در دولت یازدهم تمامی ندارد. تصمیمهایی که تا امروز دانشجویان بزرگترین قربانیان آنها بودهاند. از دانشجویان صنعت نفت و دانشگاه فرهنگیان گرفته تا مهندسانی که رشته مدرک مهندسی کارشناسیشان با دوره کاردانی متفاوت است و با قانون یک شبه وزارت راه و شهرسازی زحمت چندسالهشان برای گرفتن مدرک مهندسی بی نتیجه مانده است اما ماجرای بیکار کردن مهندسان از کجا شروع شد؟ آیا تصمیم وزارت راه و شهرسازی قانونی است؟ چه کسانی از بیکار شدن 50 هزار مهندس ایرانی سود میبرند؟

یک مصوبه خلع الساعه!
ماجرا از آنجایی شروع شد که 25 مرداد ماه سال گذشته وزارت راه و شهرسازی در مصوبهای، عضویت مهندسانی که رشته دوره کاردانی آنها غیر مرتبط با ساختمان است را در سازمان نظام مهندسی لغو کرد. علاوه بر این آنها نمیتوانند پروانه اشتغال به کار مهندسی دریافت کنند و مدرک آنها تأثیری در ارتقاء رتبه شرکتها نخواهد داشت. با این مصوبه رسماً چند سال تلاس و هزینه مادی و معنوی 5 هزار دانشجویی که در آزمونهای رسمی کاردانی به کارشناسی قبول شده بودند و تحصیلاتشان را به پایان بردهاند بی اعتبار شد.
پس از ابلاغ این مصوبه، دانشجویان متضرر بارها در فضای مجازی و تجمع مقابل نهادهای مرتبط، اعتراضشان را اعلام کردهاند. آنها میگویند باید زمانی که در مقطع کارشناسی ناپیوسته دانشجو پذیرش میکردند به فکر چنین روزی میافتادند. اگر هم قرار است چنین قانونی اجرایی شود نباید افراد گذشت را دربر بگیرد. زمانی که در دانشگاه پذیرش شدیم قانون طور دیگری بود و ما بر آن اساس تصمیم گرفتیم. یکی از آنها به خبرنگار ما میگوید: «اگر ما میدانستیم مدرک ما بیتأثیر است، کنکور کارشناسی پیوسته میدادیم.»
منوچهر شیبانی اصل، مدیرکل دفتر سازمانهای مهندسی و تشکلهای حرفهای وزارت راه و شهرسازی اما میگوید نمیشود به این مهندسان اعتماد کرد. او معتقد است منع عضویت دانش آموختگان ناپیوسته نامرتبط ایجاد بیکاری نمیکند و به نفع جامعه است چراکه آنها تخصص لازم را ندارند و به جامعه و خودشان ضربه میزنند. با این حال تا کنون آماری از بیشتر بودن خطاهای فنی در بین این دسته از دانشجویان منتشر نشده است.

اصرار دانشجویان و انکار وزارت راه و شهرسازی، نهایتاً نمایندگان مجلس را هم وارد ماجرا کرد. برخی از نمایندگان مجلس در تذکرات کتبی و شفاهی به آخوندی، رفتار وزارت راه و شهرسازی با این دانشجویان را غیر معقول و غیر قانونی دانستهاند. ولی داداشی نماینده مردم آستارا و عضو کمیسیون اصل 90 مجلس در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو میگوید: برخی از مسئولان به نوعی اهانتآمیز اعلام کرده بودند که برخی از پذیرفتهشدگان در رشتههای نامرتبط همچون پرورش اسب تحصیل کردهاند. اما همه پذیرفتهشدگان که چنین شرایطی ندارند! بر فرض هم که برخی از آنها کاردانی پرورش اسب داشته باشند زمانی که میخواهند وارد مرحله کارشناسی شوند باید واحدهای جبرانی برداشته و دروس مربوط به این رشته را پاس کنند.

دستهای پشت پرده
یکی از دانشجویان معترض میگوید: «سازمان نظام مهندسی میتواند از این دانشجویان امتحان بگیرد و سطح علمی آنها را بسنجد. مسئله سواد علمی این دانشجویان نیست. اصل ماجرا آنجاست که عدهای میخواهند تعداد مهندسان دارای حق امضا را کم کنند تا پروژههای بیشتری به خودشان برسند.»
دانشجویان پس از بیپاسخ ماندن اعتراضاتشان از وزارت راه و شهرسازی استنادات قانونی و اعترضاتشان را سر دست گرفتند و به دیوان عدالت اداری شکایت کردند. این دیوان اعلام کرده که تا چند روز دیگر رای نهایاش درباره این ماجرا را صادر خواهد کرد. دانشجویان معترض دیروز با تجمع مقابل دیوان بار دیگر حرف خود به گوش مسئولان رسانند. آنها علاوه بر درخواست ابطال بخشنامه وزارت راه و شهرسازی، بنرهایی در انتقاد از سیاستهای دولت در موضوع بیکاری آماده کرده بودند.

داداشی، عضو کمیسیون اصل 90 مجلس درباره رای این دیوان میگوید: «خواسته ما از دیوان عدالت اداری اعمال قانون است. چراکه معتقدیم در این مسئله بیقانونی صورت گرفته است. این ابطالنامه با حکمی که قانون برای پذیرفتهشدگان نظام مهندسی مقرر کرده همخوانی ندارد و به هیچ عنوان با قانون منطبق نیست. متاسفانه مسئولان برای خودشان آییننامه ایجاد کردند.»
تدبیر کجاست؟
فارق از بحث قانونی و پشتپردههای این تصمیم وزارت راه و شهرسازی، مسئله مهم این است که چرا دولتیها به این راحتی با سرنوشت هزارن جوان ایرانی بازی میکنند. روحانی 3 سال پیش در روزهای ماه عسل ریاست جمهوریاش میگفت: « خداوندا به تو پناه میبرم از استبداد رای، عجله در تصمیم، تقدم نفع شخصی و گروهی به مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان.» آیا تصمیمهایی مانند لغو استخدام دانشجویان دانشگاه صنعت نفت و دانشگاه فرهنگیان، لغو مصوبات مربوط به تسهیلات سربازی بنیاد ملی نخبگان و ماجرای مهندسان ناپیوسته مصداق عجله و بیتدبیری در تصمیمگیری نیست؟ اگر نگوییم که ماجراها از جای دیگری آب میخورد.
انتهای پیام/ز