مادر طبیعت برای پاییز، این فرزند یکی مانده به آخرش کم نگذاشت و پالتش را باز کرد و رنگ ها را به زمین و آسمان پاشید !

پاییز متولد شد، شهریور را با لطافت کنار زد، قد کشید و سرخ و سفید شد

خرامان خرامان دامن هزار رنگش را بر روی زمین کشید و چیزی نگذشت که بهشت رخ عیان کرد.

قطعا یکی از بهترین جاهایی که می توان هزار رنگ دلفریب پایتخت را تماما به نظاره نشست، پارک جمشیدیه تهران است.

دستان خزان را در دست گرفتیم و برگ های نارنجی و قرمز را در آغوش کشیدیم.

1)خزان رقصید و دامن فریبای خود را چرخاند، رنگ ها پدیدار شدند!

۲) برگ نگاهی به دلبرک بهاری و زمردینش کرد، سرخ شد! عاشق شد! 

۳) گوش بسپار به خشاخش پاییزی دلچسب…

۴) رقص احساس در میانه برگفرش زرین خزان

۵) جمشیدیه به رنگ پاییز نود و پنج

۶) شاعرانه پاییزی

فکر کن!

تو باشی و یک لیوان چای

و چتر هزار رنگ پاییز بر سرمان

خوشبختی را می توان نفس کشید…

۷) بازمانده های نارنجی پوش 

۸) پله های سنگی جمشیدیه و آذین رنگارنگ طبیعت 

۹) و هی تو نباشی و پاییز خزان تر شود و اشک ریزان تمام زمین را برگپوش کند …

۱۰) می توانی تلفیقی از طبیعت تابستان و پاییز را به نظاره بنشینی

۱۱) دست آخر با اندوهی برگبار با طبیعت بهشتی پارک وداع می گویی اما طعم رنگینش هنوز زیر زبانت است..