تاريخ انتشار : 1396/03/05 - 23:44
كد :234864
کاریابی؛
کارآفرینی که با تولیدسوسک کش میلیاردر شد
یک زن خانهدار بود و علاوه بر بزرگ کردن شش بچه در چند جا مربی ورزش صبحگاهی بود، سوسکها به ساختمانشان که نزدیک یک حمام عمومی و رودخانه قرارداشت هجوم آوردند و آن وقت بود که او به فکر راه چاره افتاد
فرمولش برای امحا سوسکها، سوسکها را نابود کرد. سوسکها دشمنش شدند و او دوست یک محله که از دست آنها ذله شده بودند.
خمیر میساخت و به هرکس که میخواست دیگر چشمش به سوسک نیافتد میداد و کمکم تقاضا آنقدر زیاد شد که شد تولید کننده این خمیر و مدیر عامل امحا. حالایک بانوی موفق است با چندین لوح و تندیس از جشنوارههای مختلف کارآفرینی و از جمله کارآفرین برگزیده کشور در جشنواره کارآفرینی شیخ بهایی. درسش را تا مقطع کارشناسی علوم اقتصادی ادامه داده و به دنبال کارشناسی ارشد است.
فرمولم را اتفاقی و با آزمون و خطا پیدا کردم
اول دنبال مادهای بودم که سوسکهای خانهی خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده میکردیم، سوسکها از بین نمیرفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی دوبار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی دو روز بوی گند سم میداد ولی بعد از این یکی دو روز، باز سر وکله سوسکها پیدا میشد. توی ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسکها را نابود میکرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسکها را امحا میکرد.
تقاضا زیاد شد، دیدم باید سفارش بگیرم و تولید کنم
وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسکهای خانهام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را میساختم و به در و همسایه میدادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلمهای مدرسهای که کار میکردم هم دادم. هر کس میگفت خانهام سوسک دارد، میگفتم من یک ماده درست کردم که سوسکها را از بین میبرد. یک شب در خانهمان صحبت شد، پدر بچهها گفت میتوانید با بچههای تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همینطور درست میکردم و به متقاضیان میدادم. تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که من به این نتیجه رسیدم که باید سفارش بگیرم و تولید کنم.
از همان اول گفتم امحا
مربیگری و معلمی میکردم، خمیر سوسککش را هم میساختم و میفروختم. هر قوطی ششصد تومان. از همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث میشود که سوسک محو شود و حتی جنازهاش هم توی محیط نیافتد.اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. البته آن را با راهنمایی پسرعمویم انتخاب کردم. موقعی که رفتم در شرکت گرافیک پرند در میدان فردوسی تا آقای احمد پوری لوگوی آن را طراحی کند، به پسرعمویم گفتم میخواهم این اسم را طراحی کنم. گفت طراحی نمیخواهد، یک سوسک بکش و روی آن ضربدر بزن و بنویس امحا و بده ثبتش کنند.
تولید در لگن رویین
در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس هشت نفر را میشستم و با همهی این کارها و مسئولیتها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست میکردم و توی تیوپهای آکواریم میریختم و با دمباریک ته آن را میبستم و توی پلاستیکهای که از پلههای نوروزخان میخریدم، میریختم. بروشورهایی هم درست میکردیم و کنار این خمیرها میگذاشتیم.
وام گرفتم
آن موقع سازمان پژوهشها به کسانی که این گواهینامه را میگرفتند وام میداد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام میداد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من بیستویک میلیون تصویب شده بود، شد چهار میلیون.
لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت میکردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم. وقتی که به وزارت بهداشت میرفتم که مجوز بگیرم نوشت: «حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی، چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست.» در بحبوهه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسککش چقدر کارایی دارد.
در آذر سال 81 یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» را تاسیس کردم و دوباره بلند شدم.
الان حدود پنجاه نفر پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجیآباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار میکنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم خوب و مکانیزه کردم.
دنبال یک برند جدید هستم
از سال 87 دنبال یک کار محصولات غذایی هستم. در شهرک صنعتی عباسآباد کارخانه خریدم و در شرکت ریحان لیمو میخواهیم سالادهای آماده تولید کنیم. اسم برندش را هم ثبت کردم. دستگاههایی را از ایتالیا وارد کردم و به امید خدا همین روزها کارخانهاش راه میافتد.
انتهای پیام/ز